سرآغاز عکاسی با پرتو ایکس در دوران قاجار
محمدرضا طهماسبپور
کُنراد رونتگن، فیزیکدان آلمانی، در سال 1895 میلادی پرتوهای کاتُدی را با گذر دادن جریان الکتریکی از لولۀ شیشهای ویژهای مطالعه میکرد که به طور اتفاقی پرتو ناشناختهای را کشف کرد که بر سطح عکاسی اثر میگذاشت. رونتگن آن پرتو ناشناخته را پرتو ایکس نامید. اگر چه عکاسی علمی با جنبههای دیگری آغاز شده بود، اما بسیاری از کارکردهای عکاسی در زمینهی علمی با پدیدهی پرتو ایکس گسترش یافت. در ایران دوران ناصری نیز پیشینهی نخستین حرکتهای آغاز عکاسی علمی به گونهای محدود با عکسبرداری از موجودات ذرهبینی، عکسبرداری از کرهی ماه و افراد عجیبالخلقه انجام شده است. اخبار و گزارشهای مربوط به عکاسی علمی نیز از روزنامههای خارجی به طور مرتب در روزنامههای دوران ناصری و پس از آن ترجمه و دنبال میشده است. پدیدهی عکاسی با پرتو ایکس اما از جالبترین موضوعهای علمی مورد گفتگو در روزنامهها و خاطرات برخی رجال و افراد سرشناس دوران قاجار است. این مقاله به چگونگی آغاز و گسترش این گونه عکاسی در ایران دوران قاجار میپردازد.
تنها یک ماه پیش قتل ناصرالدینشاه در 17 ذیالقعده سال 1313/ 30 اپریل 1896، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه از کشف و امکان جدید عکاسی با پرتو ایکس از طریق مقاله¬ای در یک روزنامهی فرانسوی مطلع شد و قصد ترجمهی این مقاله را برای ناصرالدینشاه داشت. او که از شنیدن خبر اختراع اشعهی ایکس در تشخیص بیماریها بسیار خوشحال شده و گمان میکرد با این اختراع شصت سال! به عمرش افزوده میشود، نخستین شخصی بود که پیش از ترجمهی اخبار این اختراع تازه درگذشت! ماجرای خوشحالی اعتمادالسلطنه از خبر این اختراع و درگذشت او به فاصلهی کمی پس از انتشار خبر کشف عکسبرداری با پرتو ایکس، بسیار خواندنی است.
سلطان احمد دولتشاهی دستیار اعتمادالسلطنه در کار ترجمه مقالات فرانسوی در این باره نوشته است:
« مِن النَّوادر[:] صبح روز سیزدهم حَمل پیچی ئیل سنۀ 1313(ق) [1 اپریل 1896 م] اعتمادالسلطنه مرا احضار کرد. در کتابخانۀ بزرگ عالی که داشت خدمتشان رسیدم. فرمودند نوری تازه کشف شده (ریون ایکس) Rayon X که با وجود آن دیگر هیچ جسمی حاجب [مانع] ماوری نیست. [هیچ جسمی مانع دیدن درون اشیاء نیست]، روزنامهی L’illustration فرانسه؛ مقالهی مفصلی در این باب نگاشته، عکس خرگوشی و عکس کیفی را با این نور انداختهاند و منتشر کرده، به طوری که ساچمه در استخوان پای خرگوش نمایان است و سکه¬های درون کیف هم به خوبی دیده میشود.
اعلیحضرت همایونی [ناصرالدینشاه] ترجمۀ آن مقاله را تا فردا خواسته، چون امروز خیال رفتن [به] حضرت عبدالعظیم را دارم، شما این مقاله را ترجمه کنید تا غروب بیاورید؛ پس از ملاحظه خدمت شاه بدهم. روزنامه را از روی میز برداشته و به من لطف کردند و ضمناً گفت: []
من خیلی از مردن ترس داشتم لکن با این انکشاف عمر انسان زیاد شد. بعد از این، هر قسم مَرَض داخلی را با این عکس تمیز میدهند و همان نقطۀ معیوب را عمل و معالجه میکنند، اقلاً شصت سال بر عمر من افزوده شد [!]
این را بگفت و با تنهی فربه و بُنیۀ قوی از جای برخاست. بنده هم به اقتضای جوانی، چنانکه افتد و دانی؛ و مناسبت سیزدهِ عید [نوروز] با جمعی از دوستان موافق، به گردش بوستان رفتم. واجبات اَعمال سیزده نگذاشت آن مُستحب را انجام کنم. نزدیک غروب آفتاب، با کمال شتاب منزل آمدم، هنوز سطری چند ننوشته بودم که فرستادهی صبح مرا ندا کرد. قطع داشتم که به طلب ترجمه آمده، گفتم به آقا عرض کنید تا ساعت دیگر ترجمه را می¬آورم. با لحنی ترکی و مخلوط به فارسی جواب داد: ترجمه مَرجمه بکار نمیخورد آقا مُرد. با عجله به منزلش رفتم. ایشان را در اتاق اندرون افتاده دیدم و حکیمباشی طولوزون، رفیق شفیقش را با تمام خانواده، مشغول گریه و زاری. عمر کوتهبین و امید دراز.
«قُل اِن اَلموت الذی تَفِرّونَ مِنهُ فَأِنَهُ مُلاقیکُم»
تصویر001- یادداشت سلطان احمد دولتشاهی (یمین الدوله) دربارۀ چگونگی مرگ محمد حسن¬خان اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، نسخۀ خطی، شمارۀ 8442، کتابخانۀ آستان قدس رضوی، مشهد
حال تحریر که ربیع الثانی 1341 ایت ئیل ترکی است [1922 م] است، قُرب 28 سال از این حکایت گذشته، (رادیوگرافی) Radiographie کاملاً ترقی کرده، بطوری که در تهران هم اسباب آن را آورده¬اند و بسیار چیزهای عجیبتر هم اختراع و کشف شد ولی از مرگ هنوز جلوگیری نشده... »
این نخستین خبر اختراع پرتو ایکس در میان نوشتههای دوران قاجار در ایران است. از این پس ابراز شگفتی از این اختراع جدید، در برخی از روزنامهها و کتابهای خاطرات رجال دوران قاجار نیز دیده میشود.
نویسندهی این گزارش، همچنین بر سپری شدن بیستوهشت سال از کشف عکسبرداری با اشعهی ایکس و پیشرفتهای این پدیده علمی در آن دوران، به عکسبرداری با اشعه ایکس در تهران، به صورت کاری عادی در پزشکی نیز اشاره کرده است.
پانزده روز پس از قتل ناصرالدینشاه در تهران، روزنامه اطّلاع، نخستین روزنامهای است که خبر مربوط به کشف پرتو ایکس را با عنوان (کشف عجیب و پر فایده)، ترجمه و منتشر کرده است:
«اطّلاع، جلد دوم نمره 393، ص 3، شنبه 3 ذیالحجه 1313 ق/16 می 1896.
اکتشاف غریب و پر فایده
روزنامه سن پترزبورگ مینویسد: در این ایام، تمام مذاکرات اهل علم و صنعت در باب اکتشاف غریب تازهای است و کاشف این ِسرّ [راز] عجیب، دکتر رنتگن معلم مدرسۀ دولتی شهر وورزبورغ [ویسبورگ] از بلاد آلمان میباشد. معلم مشارالیه، اشعۀ نورانی جدیدی کشف کرده که به چشم دیده نمیشود ولی در مواد عکاسی محسوس است و یکی از خواص بسیار غریب آن، این است که از اجسام مُظلمه [تیره] عبور میکند و چیزهایی که حائل سایر اشعه میشود؛ مانع آن نمیتواند شد... حاصل کلام آنکه به اعانت این اشعّه، میتوان عکس چیزهایی که را که بچشم دیده نمیشود انداخت. چنانکه تا حال عکس بعضی استخوانهای بدن انسان را انداختهاند و برخی امراض مجهوله را معلوم نموده ...»
در ادامهی این خبر، شرح مفصلی دربارهی اظهار علاقهی امپراتور گیلیوم دوم به این کشف و احضار رونتگن به پُتسدام برای توضیح چگونگی این کشف و همچنین شرح نخستین عکسبرداری توسط رونتگن نوشته شده است. در پایان نیز اشاره شده که روزنامهی ناصری که در تبریز منتشر میشود، گزارشی را با عنوان عکس جنین در شکم از روزنامهی فرانسوی تان منتشر کرده است:
«... جریدۀ شریفۀ ناصری مُنطبعۀ تبریز، شرح ذیل را به عنوان عکس جنین در شکم نقل از روزنامۀ تان فرانسه مینگارد: تا به امروز، مُسیو رُنتگن (مکتشف این نور) و سایر ممتحنین نتوانسته بودند عکس بردارند. مگر از استخوان دست یا پا و در عکس برداشتن اندرون اعضای ضخیمۀ انسانی عاجز بودند. الحال از قراری که از برلن پایتخت آلمان مینویسند، مسیو (کیسلینگ) معلم، نتایج کامله از این عمل حاصل کرده است و امیدواری میدهد که اندرون تمام اعضای انسانی را بلااستثناء و تفاوت عکس بردارد و شاهد مدعی را هم معلم مزبور، زن آبستنی را آورده و بچهای که در شکم او بوده عکس برداشته، چنان که اعضای جنین که به تازگی تشکیل میشده در کمال تجسم و ظهور در عکس نمایان بوده است .»
تصویر002- خبر مربوط به کشف پرتو ایکس توسط دکتر رُنتگن در روزنامه اطلاع، جلد دوم نمره 393، شنبه 3 ذیالحجه 1313ق/16می 1896م.
روزنامهی ناصری که در تبریز منتشر میشده و اشارهای به آن شد نیز در شمارۀ 35 سال دوم به تاریخ رمضان (1313 ق/ فوریه 1896 م.) گزارش مفصلی درباره کشف رونتگن به شرح زیر نوشته است:
«مُسیو رُنتژن [رُنتگن] معلم، در حالتی که در شهر دوزبورگ[دویسبورگ] مشغول اَعمال شیمیایی بوده، نور و ضیایی [پرتو] کشف کرده که آن نور و ضیاء الحال، موسوم به ضیاء رونتژن گردیده است و همان نور در اجسامی که نور چشم ما بلکه هزار درجه بیشتر از نور چشم در معاینۀ [برابر] آن نفوذ نمیکند، به پاکیزگی نفوذ دارد و به توسط آن نور، عکس پاره [ای] اشیاء غیر مریی را که به واسطۀ وقوع آن اشیاء در پشت بعضی اجسامی که حاجب ماوراء هستند، معاینۀ [دیدن] با چشم امکان ندارد، میتوان برداشت. مثلاً عکس ترکیب استخوان ران انسان را از روی گوشت و پوست به واسطۀ نور مزبور برمیدارند و آن گوشت که در روی استخوان حجاب است، در مقابل آن نور؛ به مثابه پارچۀ بلوری است که به هیچ وجه حاجب ماوراء نیست... »
تصویر003- خبر مربوط به کشف پرتو ایکس توسط دکتر رُنتگن در روزنامۀ ناصری (تبریز) شمارۀ 35 سال دوم به تاریخ رمضان 1313ق/ فوریه 1896م.
در ادامه این گزارش، شرح مفصلی از رخدادهای مربوط به کشف پدیدهی پرتو ایکس نقل شده و چند گزارش از روزنامههای فرانسوی و انگلیسی نوشته شده است که همه، دلالت بر انجام آزمایشهای گوناگون و عکسبرداری و اظهار شگفتی با این پدیدۀ جدید دارد.
بیتردید، اخبار این کشف جدید و کاربردهای سودمند آن در پزشکی نیز به مظفرالدینشاه که در آن زمان به تازگی به سلطنت رسیده و هنوز در تبریز به سر میبرده رسیده و زمینهساز آشنایی او با این پدیده و سپس خرید دستگاه عکسبرداری پرتو ایکس در سفر دوم او به اروپا شده است.
گزارشهای دیگر مربوط به کشف و کاربرد عکسبرداری با پرتو ایکس را میتوان در خاطرات رجال این دوران پیگیری کرد. در کتاب یادداشتهای محمد¬علی¬خان سدیدالسلطنه بندرعباسی نیز درباره اختراع دستگاه پرتو ایکس، با عنوان روشنی اعجاب¬انگیز در سال 1314 ق/ 1896 م؛ و در دیدار با مؤیدالسلطنه، از گفتههای او نقل شده است:
«از باغ کاج به دیدن مؤیدالسلطنه رفتیم ... از علوم ادیبه و فنون جدیده مطلع [می] باشند صحبت داشتند که به تازگی یکی از آلمانیها روشنی [پرتوی] اختراع نموده که حاجب ماوراء [مانع دیدن درون اشیاء] نمی¬شود. ویلهلم دوم امپراتور آلمان انگشتری خود را در چهار صندوق آهنین تودرتو گذاشته است با آن روشنی عکس آن انگشتری برداشته. فوراً امپراتور اولین نشان دولت خود را که در گردن داشت به مخترع مزبور مرحمت فرمود. محققاً اختراع غریبی است. »
آشکار است که در سال 1314 ق/ 1896 م. خبرهای مربوط به اختراع پدیدهی عکسبرداری با پرتو ایکس، برای شنوندگان بسیار مورد توجه بوده است و در نشستهای دوستانه و علمی دربارهی این پدیده زیاد گفتگو میشده است.
یکی دیگر از منابع گزارشهای مربوط به عکاسی با این پدیدۀ جدید، خاطرات عزیزالسلطان و طریقهی آشنایی او با شیوهی جدید عکاسی با پرتو ایکس (X-Ray) است. غلام علیخان عزیزالسلطان معروف به ملیجک که خود با عکاسی آشنایی داشته و عکاس آماتور پُرکاری بوده است، در خاطرات دستنوشتهاش که در چهار جلد در سالهای اخیر چاپ شده، به موضوع مشاهدهی شخصی او از دستگاه پرتو ایکس و عکسبرداری با این دستگاه در مغازهی میرزا ابراهیمخان صحافباشی اشاره کرده است. گزارش عکسبرداری با این دستگاه در مغازۀ صحافباشی در تهران، گزارشی کامل و دقیق از بهکارگیری این پدیدهی علمی در ایران است و برای مطالعه و بررسی سرآغاز عکاسی علمی و پزشکی در ایران بسیار قابل تأمل است.
او نخستین بار با شنیدن خبر این اختراع و عکسبرداری صحافباشی در مغازهاش با دستگاه پرتوایکس، صحافباشی را دستکم گرفت و وی را نفهم و دروغگو پنداشت :
«یکشنبه 11 محرمالحرام 1320 ق/20 اپریل 1902 م،... صحافباشی ... آمده بود، ... قدری صحبت کرد. اگر چه صحبت¬هایش گوشکردنی نبود، ولی از همچو آدم نفهمی، خیلی مُضحک بود. میگفت: «یک اسبابی آورده¬ام که مال طبیب¬ها می¬باشد. هرگاه [هرچیز] در جوف [درون] بدن مریض باشد، از بیرون نشان می¬دهد. »
اما دو روز بعد، یعنی سهشنبه 13 محرم 1320 ق/ 22 مه 1902 م که به تماشای دستگاه اشعهی ایکس یا استخواننمای او رفت، به تفصیل دربارهی آن دستگاه قلمفرسایی کرد :
«سه¬شنبه 13 شهر محرمالحرام،1320 ق/ 22 مه 1902، ... پریشب در منزل انتظام¬الدوله که صحافباشی آنجا بود، [صحافباشی] می¬گفت با قوّهی الکتریسیته توی بدن دیده می¬شود. من را وعده گرفت که بروم امروز آنجا تماشا نمایم، به سیفالملک گفتم: میل داری برویم شما هم تماشا کنید؟ گفت: بیمیل نیستم. درشکه را حاضر کردند از خیابان چراغ گاز رفتیم توی میدان توپخانه، از آنجا رفتیم خیابان لاله¬زار و یکسر رفتیم دکان صحافباشی. آنجا سالارالسلطنه و رکن¬السلطنه بودند که از آن شب وعده گرفته بودند که بیایند. منصورالحکماء هم بعد رسید. چراغ روشن کردند، اسباب خیلی تماشایی است، دوربین خیلی بزرگی دارد که به توسط او قوّه را بسیار زیاد میکند، چراغ را هم روشن میکند. یک جهان¬نما مانندی، پشت شیشه است و پشت شیشه را چَرم گرفته¬اند. هرکس که مقابل چراغ بایستد، کسی آن جهان¬نما را بگذارد جلو چشمش و مقابل چراغ بایستد، یک آدم دیگری وسط آن چراغ و جهان¬نما باشد، اندرون [او] دیده می¬شود. همانطور اگر خواسته باشد، عکس هم می¬اندازد. بسیار اسباب با فایده خوبی است. همه جور امتحان کردیم: از روی لباس گذاشتم، بدن پیدا شد. یکی از بچه¬هایش را لخت کرد، اندرون او دیده شد. کیف پول را بیرون آوردیم، جوف آن هرچه بود نشان میداد... »
تصویر 004- نقاشی از عکسبرداری با پرتو ایکس از یک سرباز مجروح تُرک در جنگ یونان و ترکیه، سال 1897م. چاپ شده در : Dr. Hüttner’s report of the campaign, entitled Über die Bedeutung der Röntgenstrahlen für die
Kriegschirugie. Nach Erfahrungen im griechisch-türkischen Krieg 1897, published in “Beitrage zur klinischen Chirurgie./// با سپاس از خانم : Carmen Perez Gonzalez
بر پایهی این گزارش؛ میرزا ابراهیمخان صحافباشی نخستین کسی است که دستگاه پرتو ایکس را به ایران آورده و آن را در مغازۀ خود در تهران به کار انداخته است. عکاسی با پرتو ایکس در سالهای آغازین دههی 1890 م. به دلیل نبودِ آگاهی نسبت به زیانهای آن برای بدن انسان، چه در ایران و چه در اروپا و امریکا به پدیدهای شگفتانگیز و مردمی نیز تبدیل شد و سالها به عنوان تفنن و همچنین برای کاربردهای گوناگون غیرپزشکی به کار گرفته میشد. در اروپا و آمریکا برخی فروشگاههای کفش، برای بررسی اندازه بودن کفش مشتریان هم از آن استفاده میکردند. برخی پزشکان نیز برای بررسی وضعیت رشد و نمو جنین، به مادران باردار پرتو ایکس میتابانیدند. البته بعید است که صحافباشی این دستگاه را برای استفادههای پزشکی در مغازه خود در تهران به کار گرفته باشد. او که تاجری کهنهکار در واردات وسایل و دستگاههای جدید از خارج بوده، به احتمال زیاد این دستگاه را برای فروش به بیمارستان یا جایی که بتوان از کاربردهای پزشکی آن استفاده کرد آورده بوده است، چنانکه خود او در معرفی این دستگاه به ملیجک، گفته است: «یک اسبابی آورده¬ام که مال طبیب¬ها می¬باشد.»
اما ظاهراً پس از مدتی برای این دستگاه و چند دستگاه دیگر، مشتری پیدا نمیکند و به ناچار پس از چند ناکامی تجاری دیگر در سال 1908 م. با انتشار یک اعلامیه دستگاهها و وسایل مغازهاش، از جمله دستگاه عکسبرداری با پرتو ایکس یا به تعبیر او (دستگاه استخواننما) را به حراج میگذارد. برابرسازی واژهی استخواننما برای دستگاه عکسبرداری با پرتو ایکس در اعلان حراج وسایل صحافباشی در آن زمان، بسیار دارای اهمیت است و تأکیدی است بر غنای ادبیات عکاسی دوران قاجار و تأییدی دوباره است بر موضوع برابرسازی واژگان بیگانه در زبان فارسی در دوران قاجار.
تصویر 005- اعلامیۀ فروش وسایل و دستگاههای صحافباشی، چاپ شده در نشریه راهنمای کتاب
کمی پیش از اینکه صحافباشی طرز کار دستگاه پرتو ایکس را در مغازهی خود برای ملیجک و جمعی از درباریان به نمایش بگذارد، مظفرالدینشاه دومین سفر خود به اروپا را آغاز کرد. در کتاب خاطرات دومین سفر او که پس از پایان سفر در تهران به چاپ رسیده، گزارش شده که یک دستگاه عکسبرداری با پرتو ایکس به دستور مظفرالدینشاه از برلین خریداری شده است.
«یکشنبه بیست [و] سیم صفر 1320 ق/1 ژوئن 1902 م ... بعض اسبابها از قبیل دوربین عکاسی ورانگرف [؟] که عکس توی بدن را می¬اندازد که امراض باطنی اندرونی را تشخیص میدهد [در برلن] خریدیم... »
تأکید این گزارش بر تشخیص بیماریهای درونی توسط این دستگاه، آشکار میکند که خریدار آن [مظفرالدینشاه] افزون بر در نظر داشتن جنبههای حیرتانگیز آن در بازنمایی درون اجسام و بدن انسان، به جنبههای کاربردی آن در پزشکی نیز نظر داشته و احتمالاً به همین منظور آن را تهیه کرده است. در ادامهی همین گزارش، اشاره شده که به دستور شاه، میرزا ابراهیمخان عکاسباشی نیز برای آموختن طرز کار با دستگاه عکسبرداری جدید [ایکس ری] در برلین مانده است:
«چهارشنبه 26 صفر 1320 ق/24 ژوئن 1902 م... عکاسباشی را هم بجهة [به جهت] عکس جدید الاختراعی که در آلمان بود، فرمودیم بماند یاد بگیرد... »
اما پس از بازگشت از این سفر، از سرنوشت این دستگاهها در تهران و چگونگی استفاده از آنها گزارشی دیده نمیشود. تنها دو قطعه عکس نگاتیو که از عکسبرداری با پرتو ایکس در آلبومخانهی کاخ گلستان برجای مانده نشان از این دارد که با این دستگاهها، هر چند به طور محدود و احتمالاً به غیر از استفاده درست و واقعی آن در تشخیص پزشکی، توسط میرزا ابراهیمخان عکاسباشی، به کار گرفته شده است؛ اما وجود تنها دو قطعه عکس با پرتو ایکس در مجموعۀ بزرگ آلبومخانهی گلستان، با توجه به سرمایهگذاری پرهزینهای که در خرید این دستگاهها در دوران مظفرالدینشاه انجام شده، کمی عجیب است و باید عکسهای بیشتری با این روش عکسبرداری شده باشد، اما تاکنون اثری از آنها در میان مجموعه عکسهای آلبومخانهی کاخ گلستان، پیدا نشده است.
تصویر 006- عکاسی با پرتو ایکس از یک عینک، چند مُهر، چند عدد سوزن، یک قلم و قیچی که از هر کدام در جعبۀ خود عکسبرداری شده است. عکاس احتمالاً میرزا ابراهیمخان عکاسباشی، حدود 1902، عکس 11، آلبوم شماره 1375، آلبوم خانه کاخ گلستان.
تصویر 007- عکاسی با پرتو ایکس از آناتومی یک دست، یک حلقه دیافراگم دوربین قدیمی و یک کیف پول با چند کلید درون آن، عکاس احتمالاً میرزا ابراهیمخان عکاسباشی، حدود 1902، آلبومخانه کاخ گلستان.
گزارشهای مربوط به عکسبرداری با پرتو ایکس در دوران قاجار، در کتابهای دیگر نیز دیده میشود. مهدیقلیخان هدایت (مُخبرالسلطنه)، از رجال سیاسی نامدار دوران قاجار و پهلوی است. او فن عکاسی و کلیشهسازی را در سال 1902 م. در آلمان فرا گرفته و سالهایی را به صورت شخصی و تفنّنی به عکاسی و تجربیاتی در این زمینه مشغول بوده است. در حدود سال 1921 م. ضمن برشمردنِ انتقادیِ اختراعاتی که در پیشرفت پزشکی مؤثر بودهاند، به عکسبرداری با پرتو ایکس اشارهی بسیار کوتاهی کرده است:
«... از وسایل جدید (برق، عکس) کمک میگیرند، لیکن پیشرفتی که در جراحی شده است در طبابت نشده است... »
مخبرالسلطنه، مجموعه اشعاری دربردارندهی موضوعات فلسفی، اخلاقی، دینی، علوم و فنون گوناگون دنیای جدید با نام تُحفهی مُخبری در فاصلۀ سالهای 1914 تا 1918 م. سروده است. در این مجموعه، اشعاری نیز در شرح عکاسی و توضیح پرتوهای رادیواکتیو، آلفا، بتا، گاما و چگونگی پی بردن ویلیام رونتگن به خاصیت پرتو ایکس و تأثیر و کاربردهای آن در پزشکی سروده است که بخشی از آن چنین است:
از بسائط زمرهای لرزان تنند مستمر چیزی، ز خود دور افکنند
رادیو اکتیو نام آن گروه مَر فیزیک را برفزوده بس شکوه
رادیواکتیو شعاع افشانی است در موادی چند طبع ثانی است
باشدی مِن¬جمله بعض آن شعاع کز موانع بگذرد دون دفاع
آنچه اندر این زمینه کافتند برسه گونه انشعاعی یافتند
زان دو را آلفا و بتّا خوانده¬اند سومی را باز گاما خوانده¬اند
این سه در کارند در عالم مدام گه سبب در خرق و گاهی التیام
حال آلفا عاجزستی در هوا چند سانتی بیش ننهد پا فرا
لیک بتّا با انرژیّ قوی سرعت نور است در آن منطوی
آن گاما مَر آورد هر جا شکست چون شهاب ثاقب اَستی هر چه هست
هم شعاع ایکس را می¬پرورد چند سانتی هم ز اَسرب بگذرد
رُنتگین اندر عمل دریافتی کازجِدار ظرف، نوری تافتی
نور را اسمی نهاد و ایکس خواند زان شعاع اینک بسی آثار ماند
در طبابت هم مؤثر باشد آن گه هلاکت بخشدت گه نیز جان... »
در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظمالاسلام کرمانی نیز ضمن برشمردن اختراعات و کارهای مهم در دورهی مظفرالدینشاه، اشاره شده که عکسبرداری به روش پرتو ایکس که توسط رونتگن ابداع شده در هشتمین سال سلطنت مظفرالدینشاه، یعنی در سال 1903 م. در تهران رواج پیدا کرده است. این اشاره برای آگاهی از تاریخ رواج این گونه عکسبرداری در ایران بسیار دارای اهمیت است. ناظمالاسلام کرمانی همچنین واژۀ تازهای بنام «عکس باطن» برای عکس رونتگن یا پرتو ایکس، برابرسازی کرده که از نظر معنای ادبی، واژهی مناسبی در معرفی این گونه عکسبرداری در آن زمان است و برای توجه به برابرسازی واژگان مربوط به عکاسی در دوران قاجار بسیار شایان توجه است.
«شیوع عکس باطن (زُتکن) [رونتگن] در تهران در سال هشتم سلطنت [مظفرالدین¬شاه] »
روزنامهی تربیت، نخستین نشریهی روزانه و غیر دولتی ایران که در فاصلهی سالهای 1314 تا 1325 ق/ 1896-1907 م. در تهران منتشر میشده، چندین بار به اختراع عکسبرداری با پرتو ایکس و انتشار گزارشهایی از سراسر دنیا دربارهی این پدیده اشاره کرده و چگونگی کارکردهای این پدیدهی علمی را برای خوانندگان توضیح داده است. در شمارهی پنجم این نشریه، ضمن برشمردن پیشرفتهای آن سالها در اروپا، اشاره کوتاهی به عکسبرداری به روش پرتو ایکس و فایدهی آن نموده است:
«... عکس (رُنتِژن) دل و اندرون مرضی [بیماران] را به اطباء [پزشکان] مینماید... »
در یکی از شمارههای دیگر این روزنامه، با عنوان فتحالفتوح علم، شرحی درباره این اختراع داده شده و از ظهور این پدیدهی جدید در علم، اظهار شگفتی بسیار شده است. در این نوشته همچنین، واژهی تازهی دیگری بنام عکاسی باطنی برای این گونه عکسبرداری برابرسازی شده است که بیانگر کارکرد علمی و عملی این کشف با در نظر داشتن مفهوم ادبیِ این کشف جدید بوده و از نظر برابرسازی واژگان فارسی در برابر واژگان بیگانه، بسیار دارای اهمیت است:
«(فتح¬الفتوح علم) این اواخر، علوم جدیده؛ عجایب بسیار و غرایب بیشمار به ظهور رسانیده و اموری کشف کرده که مایه و مورث [سبب] حیرت است و اگر کسی قبل از وقوع هر امری از آن خبر میداد، البته غیر از تکذیب چیزی نمیشنید. راهآهن و تلگراف و تلفن و امثال آن، همه این حال را دارد ولی حالا از بس چشمها دیده و گوشها شنیده غرابت آن رفته و جزء مسائل کهنه و مُندرس محسوب میشود. مسئلۀ تلگراف بی¬سیم بالنسبه تازهتر است ولی آنها هم همه کس شنیده و با آنکه هنوز به مملکت ما نیامده از تازگی افتاده. امر دیگر که غرابت [عجیب بودن] آن از آنچه مذکور شد اگر بیشتر نباشد کمتر نیست، عکاسی باطنی است، یعنی برداشتن عکس اشیا از پشت اجسامی که حاجب ماوراء میباشند، مثل عکس انداختن از آلاتی که در جعبه باشد یا از اعضای درونی انسان و استخوانهای او که گوشت و پوست مانع آن نمیشود و این عمل بهواسطۀ اشعه¬ ایست که با قوهی الکتریسیته تولید میشود و خاصیت عبور از اجسام غیر شفاف را دارد و آن اشعه را اشعهی رُنتگن نامند زیرا که رُنتگن کاشف آن میباشد... »
در یکی دیگر از شمارههای این روزنامه، ضمن شرح کشف پرتوی دیگر به نام N، برای نخستین بار به نام پرتو ایکس و علت نامگذاری آن اشاره شده است:
«... و از عجایب امور این اشعه، آنکه مثل اشعۀ رادیوم و اشعۀ عکس باطنی؛ از اجسام حاجب ماوراء عبور میکند... اشعۀ عکس باطنی را که کاشف آن رُنتگن بود، محض اختصار اشعۀ X مینامند و X هم از حروف الف بای فرانسه است... »
در شمارهای دیگر، ضمن برشمردن سودمندی اکتشافات جدید، دوباره به عکسبرداری با پرتو ایکس و سودمندی آن در تشخیص پزشکی اندام درونی انسان اشاره شده است:
«... یا اختراع مفیدی مینمایند مثل عکس رُنتگن که به کار اَعمال طبی میخورد و اندرون آدم را به طبیب مینماید... »
آخرین اشاره دربارۀ عکسبرداری با پرتو ایکس در این روزنامه، مربوط به خبری دربارۀ درمان جُذام در فیلیپین؛ به وسیلهی پرتو ایکس در سال 1905 است:
«... مجلس حافظ الصّحۀ مانیل (جزایر فیلیپین)، اظهار کرده که ظاهراً راه علاج مرض جُذام بواسطۀ اشعۀ ایکس به دست آمده زیرا که در مدت شش ماه، بیستوپنج نفر را معالجه نمود¬ه¬اند و اثر خوب دیده و شش نفر گویا شفا یافته¬اند. »
بیشتر گزارشهای مربوط به عکسبرداری با پرتو ایکس در دوران قاجار در منابع یاد شده، محدود به یادداشتهایی است که اشاره شد.
در سال 2009 شادروان دکتر شهریار عدل که از پژوهش و جستجوی من برای تاریخ عکسبرداری با دستگاههای پرتو ایکس با خبر شدند، نوشتهای ناتمام را که به تازگی برای مقالهای به همین منظور در شرح حال دکتر سید حبیب عدل، به عنوان نخستین دانشآموختهی رشتهی رادیولوژی و آورندهی دستگاههای پرتو ایکس برای کاربردهای پزشکی و راهاندازی آن در بیمارستان دولتی (بعدها سینا) در تهران، گردآوری کرده بودند در اختیار من گذاشتند. این یادداشتها برای آگاهی از چگونگی گشایش نخستین بخش مستقل رادیولوژی در یکی از بیمارستانهای مهم تهران در سالهای آغازین قرن بیستم بسیار شایان توجه است.
شهریار عدل در یادداشتهایش نوشته:
« همانطور که در مقالهی «سینما» منتشره در [نشریهی] طاووس نشان دادهام، دستگاه اشعه ایکس در تهران در مغازهی صحافباشی بود و در عکسهای کاخ گلستان نمونه[ای] از اشیاء که با آن عکسبرداری شده و درون آنها هویداست دیده میشود؛ بنابراین وجود اشعهی ایکس امری تازه نبود؛ آنچه مهم است استفادهی مستمر و در سطح گسترده در دستگاه پزشکی کشور ایران است. به صورت محدود در امر پزشکی، از یک دستگاه اشعهی ایکس در بیمارستان میسیونهای پروتستان در اصفهان بین سالهای 1901 تا 1909م؛ و به احتمال زیاد در سال 1901 آغاز به استفاده شده بود. دستگاه کوچک بود و مرکب بود از دو جعبهی چوبی که روی هم قرار میگرفتند. لامپ کُره 70 سانت طول و حدود 40 سانت ارتفاع و عرض داشت وصل میشد. دستگاه به شش باطری برای تأمین برق وصل بوده است. عکس خوبی از این دستگاه در حالی که پرستاری ارمنی چشم زنی ایرانی که به آن نگاه میکند [را] در حدود 20 سانتی مرکز لامپ نگاه داشته منتشر شده و در شرح عکس نوشته شده استفاده ” از اشعه ایکس در بیمارستان جلفا “ بدیهی است که دستکم در این حالت از این دستگاه برای عکسبرداری و یا برای رؤیت درون جسم استفاده نمیشده است و مورد استفاده از آن با توجه به اینکه اگر عکس دستگاه در سال 1901 گرفته شده است و تنها شش سال از معرفی دستگاه در پاریس میگذشته است بسیار محدود بوده است.
تصویر 008- بهکارگیری دستگاه عکسبرداری با پرتو ایکس در بیمارستان جلفا، اصفهان، سال 1901، چاپ شده در کتاب: Behind the Veil in Persia and Turkish Arabia. p.147
فصل مربوط به پزشکی را همسر این خانم یعنی دکتر Dr A. Hume-Griffith نوشته است (ص. 140 تا 150) و مینویسد در سال 1900-1901 م. در اصفهان بوده است و در سال 1902 به کرمان رفتهاند. مطلبی در مورد استفاده از دستگاه، جز آن چند کلمه که نوشتم نیاورده است. گذاشتن عکس در کتاب نشان میدهد که دستگاه جدید بوده و جالب و معرف آخرین فنون و نداشتن شرح، معرف این است که چندان مورد استفاده نداشته است».
عدل در ادامهی این یادداشتها، به چگونگی و زمان پایان تحصیل دکتر سید حبیب عدل در فرانسه و تهیهی دستگاههای رادیولوژی توسط او برای بردن به ایران اشاره میکند:
«سید حبیبالله عدل: متولد 12 مه 1890 م. در تبریز ـ فوت 7 مرداد 1331 ش/ 28 ژوئیه 1952 م. در پاریس، مدفون در امامزاده عبدالله تهران.
اطلاعات زیر را در تز خود او در کتابخانهی دانشکده طب پاریس در کارتیه لاتن پیدا کردم:
نام تز او مثل همهی تزها که در دانشکدهی طب پاریس از زمان انقلاب کبیر فرانسه تا به حال دفاع شده در مجلد زیر کتاب آمده:
Tables des thèses soutenues à la Faculté de Médcine de Paris pendant l’année scolaire 1918-1919, pub Librairie littéraire et médicale Louis Arnette, Paris, 1919, p. 15:
“Habibollah ol Hosseini (Habibe), Ampoules radiogènes nouvelles et transformateurs (U)”, thèse No 296. U signifie qu’il s’agissait d’une thèse universitaire.
توجه شود که در این سالها هنوز ما نام خانوادگی عدل را انتخاب نکرده بودیم. دکتر حبیب، بین تزش در سال 1919 تا سال 1923 به کار در فرانسه ادامه میدهد و در آن سال از راه بغداد و کرمانشاه با دستگاههای رادیولوژی که چند کامیون آنها را حمل میکردهاند، به ایران برمیگردد و قاعدتاً مطب باز میکند و رادیولوژی را در ایران رواج میدهد، به طوری که در نیمهی دوم سال 1926 در حالی که سردار سپه شاه شده بوده در مریضخانهی دولتی که تا آن وقت بخش رادیولوژی نداشت این بخش را ایجاد میکند، بدون آنکه حقوقی برای او منظور شود و او با دکتر امینالملک که افتخاری کار میکرد تنها کسانی هستند که حقوق دریافت نمیکردند. دکتر خلیلخان ثقفی هم حقوق دریافت نمیکرد ولی کمک خرجی میگرفت... »
عدل در ادامه اشاره میکند که: «...در این زمان (1926) سه بیمارستان دولتی در تهران وجود داشت. یکی مریضخانهی دولتی [ابنسینای بعدی] و دیگری وزیری (البته بیمارستانهای نیروهای نظامی و ارتش هم بوده مثل بیمارستان اسبق احمدیه که نامش در این گزارش نیست) و بیمارستان نسوان (زنان) که ریاست آن با دکتر علیرضاخان بهرامی بود و دکتر درمس طبیبه [دکتر] مریضخانه بود و پزشک دیگری نداشت.
دکتر حبیب عدل، رئیس بخش رادیو الکتروتراپی بوده که در کتاب گزارش سالیانه، این قسمت در شش ماهه اول سال 1926 وجود نداشته و در ششماهه دوم گشایش یافته است و اهمیتی برابر با بخش جراحی و طبی و چشم پزشکی پیدا کرده است؛ یعنی به عنوان مثال، در بخش جراحی ادغام نشده و این نشان میدهد که دکتر حبیب عدل، توانسته از همان آغاز اهمیت کار این بخش را نشان دهد و دیگران نیز این فهم را داشتهاند که اهمیت رادیولوژی را در طب دریابند...»
بنابراین، بر پایهی نوشتههای شادروان دکتر شهریار عدل، نخستین کسی که در ایران به طور علمی و گسترده پایهگذار بهکارگیری دستگاهها و علم پرتونگاری و استفاده از آن در تشخیص پزشکی بوده، دکتر حبیب عدل است. متأسفانه از نمونههای عکس پرتو ایکس که دکتر حبیب عدل در سالهای فعالیت خود در ایران عکسبرداری کرده نمونهای ارائه نشده اما برای پایان این مقاله، عکسی از یک مجموعهی شخصی با کاربرد پزشکی به روش عکسبرداری با پرتو ایکس در تهران ارائه میشود که نشان دهندهی چگونگی فعالیت پزشکان رادیولوژیست در آن دوران است. عکس در تهران و توسط دکتر Kopeliavitch از آناتومی پای انسان عکسبرداری شده است .
تصویر 009- عکسبرداری از آناتومی پای انسان با پرتو ایکس، روی عکس نوشته شدهTeheran :/Doctor Kopeliavitch تاریخ عکس نامشخص است.