شاهین کایگون، هنرمند ترک در سال 1951 در شهر آدانا در ترکیه به دنیا آمد. او در زمینهی عکاسی، نقاشی و فیلم فعالیت داشته است. او برای اولین بار در تاریخ هنر ترکیه با خلاقیت خود به کاربردهای جدید و خیرهکنندهای از تکنیکهای مرتبط با فن عکاسی دست یافت. کایگون این نوآوریها را در دههی 1980 با تجمیع قابلیتهای رشتههای مختلفی از جمله نقاشی، هنر گرافیک و سینما ذیل هنر عکاسی آن زمانِ ترکیه خلق میکرد. جالب توجه است که در زمان فعالیتهای خلاقانهی کایگون، مطالعات میانرشتهای، هنوز راه درازی را تا ورود به عرصهی هنر ترکیه در پیش داشت.
کایگون که در سال 1992 در سن 41 سالگی جان خود را از دست داد، با کارهای دقیق خود به جستوجوی امکانات بیانیِ یک زبان ممتاز هنری بود. دغدغهی همیشگی او برای گذر از محدودهی تواناییهای خود و هویت چندگانه، پیشتاز و خلاقاش باعث شد تا مرزهای میان تکنیکهای مختلف هنری را با تفسیر معاصر خود به چالش بکشد. هر یک از آثاری که کایگون با چشمانداز نوین خود خلق میکرد شامل محدودهی فکری و عملکردیِ جدیدی در ارتباط با عکاسی میشد. در نظر اُرهان چم ستین[1]، عکاس ترک، کایگون «با آثار الهامبخش خود به طرز عمیقی بر هنرمندان نسل جوانترش تأثیر گذاشت. او به تنهایی بر مسیر پراهمیتی روشنی انداخت که مورد نیاز عکاسانی بود که به خلق آثار غیرمعمول علاقه داشتند. او با رویکرد مصمم و خیرهسرانهی خود الگویی را برای جامعهی هنری ترکیه ترسیم کرد. تحت تأثیر فعالیتهای کایگون عرصهی بحث در مورد رویکردهای نوین باز شد و راه پیشِ روی عکاسی برای به نمایش درآمدن در گالریها را هموار گشت. از سوی دیگر مری آکوگول[2]، عکاس و نویسندهی ترک، تأکید میکند که آنچه که شاهین کایگون در عکاسی خود پیِ آن میگشت این بود که دنیای فانتزی خود را با فهم زیباشناسانهی جدید و اصیلی بر روی یک صفحهی تصویر نشان دهد: «زندگی روزمره که همهی ما آن را سپری میکنیم، بازتابهای مشابهی را در ناخودآگاهمان بر جای میگذارد؛ وقتی این بازتابها با هنر شاهین کایگون در میآمیزد، همجهت با سبک زیباشناسیِ او، به بُعد دیگری وارد میشوند. کایگون آثارش را مستقل از هر مکتب یا جنبش هنری خلق کرد. او روشهای خاص و ممتاز خود را داشت و در عین حال ساختاربندی یکپارچهای را در آثارش دنبال میکرد.»
کایگون با ایدهی «تعامل میان شاخههای مختلف هنر» سعی داشت جهان درونی خود را به عکسهایش اضافه کند و با آزمونِ روشهایی که تا به حال ناآشنا مانده بود به زبان جدیدی دست یافت. در مجموعهی کولاژهای کایگون، نمادهای متعدد، ایدههای خارقالعاده و فضاهای سوررئال در قالب رویکرد اکسپرسیونیستی و گرافیکیِ دقیقی همساز شدهاند. او در آثاری که به درونمایهی زندگی و مرگ پرداخته است، نگاه منحصربهفرد خود به جهان و فهم خود از زیباییشناسی را از طریق نمادها و تصاویر به ما نشان میدهد. کایگون به حق درست میگوید که: «من ترجیح میدهم واقعه را خلق کنم نه آنکه رویکرد یک مستندساز را اتخاذ کنم. هنرمند باید عصر خود را خلق کند نه اینکه آن را مستند کند.» او اشتیاق آن داشت که رویکردش به عنوان یک محقق تجربی، به تأثیرگذاری ماندگار عکسها منجر شود و در پی آن، عکسها نیز معانی جدید و ایدههای متنوعی را در پسِ خود تولید کنند.
در دورهی فعالیت عکاسی سیاه و سفیدِ کایگون در دههی 1970 گرایشهای گرافیکی او و عکسهای مستندش که مملو از پرترهها بودند بیشتر به چشم میآیند. اما اشکالِ بیانگری و تکنیکهایی که او از دههی 1980 به بعد استفاده کرد از تغییرات برجستهی او در کارش حکایت داشت. این تغییرات در زبان عکاسانه، تفسیرها، درونمایههای آثار و اشکال بیانگریاش پدیدار میشد.
تقریباً در همین دوره بود که کایگون برای اولین بار اقدام به استفاده از فیلم پلاروید کرد. او از همان ابتدا در مادهی کار خود دستکاری میکرد و با نقاشی روی فیلمها تصاویر ناآشنایی را بر روی عکسهایش خلق مینمود. کایگون در سال 1984 اولین نمایشگاه عکسهای پولاروید خود را در ترکیه برگزار کرد. او در آثار نمایشدادهشده در این رویداد، فیلم پولاروید را به ابزاری تبدیل کرده بود که به وسیلهی آن، فرای امکانات دیداریای که فنون عکاسی در اختیار هنرمند قرار میدهد، «دنیای دستساختهی خودش» را آشکار کرده بود. به دنبال آن نمایشگاه، کایگون جایزهی بنیاد هنری آنکارا را دریافت کرد. این اولین بار بود که یک عکاس از سوی این بنیاد، شایستهی دریافت این جایزه تشخیص داده شده بود. کایگون در رقابت با هنرمندانی همچون ارول آکیاواس[3] و ارن ایوباگلو[4] به دریافت این جایزه نائل آمده بود. در نتیجهی تلاشهای کایگون برای همساز کردن شاخههای مختلف هنر، معیارهای داوری این بنیاد دچار تحول شدند. پلارویدهای او در موزهی عکاسی وستلیشت[5] در ویَن نگهداری میشوند.
کایگون استفاده از پلاروید را ادامه داد در حالی مواد دیگری را نیز برای خلق آثارش به بوتهی آزمون میگذاشت. زمانی که او به پیوستگیای میان روشهای ذاتی عکاسی، ابداعاتی در نقاشی و روایتگری تخیلی رسید، آثاری در مجموعهی کارهایش پدیدار شد که خارج از تعاریف و مرزبندیهای میان عکاسی و نقاشی قرار میگرفت. موضوعات مربوط به هستی، همچون انسان، مرگ و زندگی که در آثار اولیهی عکاسیاش دیده میشدند حالا به نمادگرایی عمیقتری دست یافته بودند و از آن پس با قدرت مشهودی در آثارش پدیدار میشدند. در موضوعات تکرارشوندهی کارهایش همچون بدن زن، عروسکها، صدفهای دریایی و پرندگان مرده، واقعیت و خیال در هم تنیده شدهاند. هرچه بیگانگی موضوعاتش با واقعیت بیشتر میشود، لایههای تصاویر و دخالتهای تجربی او در عکسهایش به تدریج افزون میگردد.
آخرین مجموعه از آثار کایگون با عنوان در دریاهای کهن بر مبنای مجسمههایی شکل گرفته که او در موزهی بریتانیا از آنها عکاسی کرده است. او «با هیجانِ سفری به سرزمینهای ناشناخته و خلق جهانی مملو از معماها» پیکرهایی از زمانهای قدیم را در افسانههای دنیای دستساختهی خود میکشد. کایگون همچنین میگوید: «هر مجسمه یا پیکره شما را به قلمروی متفاوتی میبرد. این باعث میشود تصاویر دیگری در ذهنتان پدید آید. مردمانی که این مجسمهها را ساختهاند، دورهی زمانیای که در آن میزیستهاند، آن تمدنها و داستان زندگی آن شخصیتهایی که مجسمهشان ساخته شده است... همهی اینها با داستانهایی که من به آنها ضمیمه میکنم به مجموعهی جدیدی از روایتها تبدیل میگردند... بنابراین آنها بازیگران اصلی داستانهای من میشوند.»
[1] Orhan Cem Çetin
[2] Merih Akoğul
[3] Erol Akyavaş
[4] Eren Eyüboğlu
[5] Westlicht Museum of Photography