تصویر 6. عبداللهمیرزا قاجار. دورنمای روستای قشلاق. 1889/1306. چاپ آلبومن، بایگانی عکس کاخ گلستان، تهران.
یکی از اولین مقاصد سفر عکاسی که در آلبوم 298 به ثبت رسیده، روستای قشلاق است. این روستا در نزدیکی پایتخت قاجار و محل تقاطع مسیرهای مهمی واقع شده است. یکی از آنها مهمترین مسیر تجاری و زیارتی به شرق ایران است و دیگری که به دروازهی کاسپین شهرت دارد، با گذر از کوههای البرز به شمال ایران منتهی میشود. توضیحات انضمامی به تصویر (شکل 6) مکان جغرافیایی آن را مشخص میسازد و اطلاعات اداری مربوطه را نیز بدان میافزاید:
«دورنمای قشلاق، یکی از روستاهای مهم خوار که در محل عبور کاروانها واقع شده است. (این روستا) قلعه قدیمی دارد و داخل قلعه و خارج آن تقریباً هشتاد خانوار است.»
حتی امروزه از این مسیر میتوان به روستای قشلاق رسید؛ روستایی که نام آن اشاره به مناسب بودنش جهت زیست زمستانه دارد و هماکنون دارای جمعیتی قریب به 180 نفر است.
در زمان حکومت سلسلهی قاجار، روستای قشلاق جزو املاک دولتی بود و مسئولیت تأمین غله و علوفهی بیوتات سلطنتی در تهران را بر عهده داشت. قشلاق متعلق به ناحیه خوار بود که اغلب در سفرنامهها از آن به عنوان یکی از انبارهای غلهی شمال ایران یاد میشد.
عبدالله قاجار برای عکاسی از چشمانداز منطقهی روستایی، در بالای پشت بامها میایستاد و از فاصلهی دور ]به روستا[ نگاه میانداخت. عکسهای متنوعی از روستاهای کوچک با اهمیت محلی در اکثر آلبومهای عبداللهمیرزا قاجار، نظیر آلبوم 298 قابل مشاهده است. ویژگی مشترک بسیاری از آلبومهای عکس عبداللهمیرزا قاجار، اطلاعات مهم موجود در زیرنویس عکسها است که آلبوم را تکمیل میکند. این توضیحات به موقعیتهای جغرافیایی، فاصله ]محل عکس[ تا سایر مکانها، استحکامات نظامی، وضعیت روستاها، متصرفات و جمعیت اشاره دارند. معمولاً زیرنویسها حاوی نشانههای دیگری در مورد تجارت، کشاورزی، آبوهوا، مخازن آب، سیستمهای آبیاری یا سایر ویژگیهای خاص محلی هستند.
به عنوان مثال، زیرنویس عکسی از چشمانداز لاسجرد، اتاقهایی مخفی را توصیف میکند که روستائیان لاسجرد در روزهای پرتلاطم و آشفته به آنها پناه میبرند (تصویر 7). آنها حتی با مسدود کردن دسترسی به این اتاقها، برای مدتی توانستند برداشت محصول و حیوانات خود را در آنجا مخفی کنند. نکتهی حائز اهمیت این است که عبداللهمیرزا قاجار از هیچ تلاشی در جهت تحقیقات گستردهاش دریغ نکرد تا چنین اطلاعات خاصی که ممکن است برای دولت مرکزی مفید باشند را به دست آورد. زیرنویس مربوطه نشان میدهد که چگونه او این مسیرها را به سمت اتاقهای مخفی کاوش کرده و مسیر عبور از تونل چقدر دشوار بوده است.
شکل 7- عبداللهمیرزا قاجار. دورنمای لاسجرد.1889/1306. چاپ آلبومن، بایگانی عکس کاخ گلستان، تهران.
عکسهای منحصربهفرد از روستاها و استحکامات نظامی، منابع تصویری مناسبی را برای تهیهی نقشهی سیاسی ـ اجتماعی معاصر فراهم میکنند. جان برایان هارلی این نوع نقشهبرداری را «اعمال قدرت سیاسی» مینامد. او در ادامه تأکید میکند که نقشهبرداری توسط جوامع نوین اروپای مدرن، نقش مهمی در حفظ اقتدار دولت مرکزی بهویژه در رابطه با مرزهای بینالمللی آنها، بازرگانی، سیاستهای داخلی، کنترل جمعیت، مستعمرات و قدرت نظامی بر عهده داشته است. هارلی در مورد نقشهبرداری معتقد است که «در همهی این موارد نقشهها ارتباط خاصی با آنچه فوکو اعمال قدرت قضایی مینامید، دارند. نقشه تبدیل به یک قلمرو قانونی میشود که نظارت و کنترل را تسهیل میکند.» بدین معنا که نقشهبرداری عملکرد دولتی متمرکزی بود که تحت نظارت اداری حکومت انجام میگرفت. با این تفاسیر، نقشهبرداری تصویری از ممالک ایران را میتوان تلاشی برای نوسازی دولت و در نتیجه تقویت موقعیت قدرت مرکزی دانست.
علاوه بر عکسهای تهیه شده از روستاها و استحکامات نظامی، عکسهای مختلفی از شهرها و قصبهها در طول مسیر هیئت اعزامی، به نقشهبرداری جغرافیایی از ممالک مورد بررسی کمک میکرد. این تصاویر شامل مناظر شهری، مکانهای تاریخی، اماکن مذهبی و معماری معاصر شهری میشوند که برای نمونه میتوان به دروازهی شمالی ارگ سمنان اشاره نمود (تصویر8). ارگ سمنان که در مسیر اصلی تجارت از تهران به مشهد واقع شده، از نظر اقتصادی و همچنین سیاسی در دورهی قاجار رونق گرفته بود. دروازهی شمالی آن به دستور بهاءالدوله ـ سیوهفتمین پسر فتحعلیشاه قاجار (1797- 1834) ـ به عنوان بخشی از ارگ ساخته شد و در سال 1885 زیر نظر ضیاءالدوله انوشیروان میرزا (1833-1899) ]حاکم وقت سمنان[ تکمیل گشت. دروازهی موجود در تصویر، با نمونههای برجستهی هنر کاشیکاری قاجاری تزئین شده که بر اساس سنت رایج این دوره حاوی نقوش گلدار و نمادهای غنی تصویری با اشاره به مضامین ایرانی و همچنین اروپایی است.
تصویر 8- عبداللهمیرزا قاجار. دروازهی شمالی ارگ سمنان.1889/1306. چاپ آلبومن، بایگانی عکس کاخ گلستان، تهران.
عکاس در مقابل دروازهی شمالی و مرکز آن به نحوی ایستاده که عکسی متقارن با ترکیببندی قوی را به وجود آورد. علاوه بر دروازه که توسط طاقهای آجری یکسان از هر طرف قاببندی شده، در فاصلهای دورتر نمایی از یک بنا، میان ناحیهی باز دروازه هویدا است. نام ناصرالدینشاه قاجار با حروف طلایی روی کاشیهای بالای طاق مرکزی نوشته شده است که چشم را در ورودی شهر به خود جلب میکند. طاقهایی با تصویری از داستان معروف رستم و اکوان دیو، که سری مانند فیل و بدنی کریه داشت، در بالای دروازه قرار دارد. نقوش به تصویر کشیده شده نشان میدهد که رستمِ پهلوان، چگونه دیو را با کمند خود به بند کشیده و سپس سر از تن او جدا میسازد. این روایت توسط یکی از بزرگترین شاعران ملی ایران، فردوسی (940-1019یا 1025) در شاهنامه (کتاب پادشاهان، 1010) که حماسهی ملی ایرانانیان است، بازگو شده است. علاوه بر این نقش، نقاشیهای زیر لاکی موجود در این صحنه، نشاندهندهی کاربرد آن در کاشیکاری قاجار است.
عکس دروازهی سمنان و همچنین بسیاری از موضوعات شهری مشابه در آلبوم 298، به طور حتم بیانگر علاقهی ویژه به شرایط زندگی معاصر و نمایش پیشرفت تدریجی و مداوم آن در سطح شهر است. بنابراین ]هیئتهای اعزامی عکاسی[ به جای آنکه در درجهی اول بناهای تاریخی و باستانی را در جریان این سفرهای عکاسانه ثبت کنند، چهرهی معاصر شهر را با نمایش بناهایی که در زمان قاجار ساخته شده، به تصویر میکشند. سفر عکاسی عبداللهمیرزا قاجار را همین بلاغتش، از سفرهای اروپاییان به خاورمیانه در قرن نوزدهم متمایز میسازد. چرا که کار اروپاییان عمدتاً محدود به نمایش تصویری آثار گذشته بود، در حالی که آثار عبداللهمیرزا قاجار، خاورمیانه را از گذشته جدا میکند.
در میان مناظر شهری ثبت شده، تصاویر زندگی سیاسی آن شهرها و قصبهها مشهود است. بسیاری از عکسهای ساختمانهای دولتی، مانند دفاتر گمرکی یا پادگانهای نظامی و همچنین دفاتر نمایندگی خارجی، بخشی از مجموعه آثار آلبوم را به خود اختصاص میدهند. در طول سفر عکاسی سال 1889ـ1890، شهر استرآباد و نهادهای دولتی آن با توجه ویژهای روبرو شد. به عنوان مثال، مجموعهای از عکسها با نمای سیلوهای غلات همایونی در استرآباد موجود است که تا اواخر دههی 1880 هنگامی که نواب امیرخان سردار فرماندار بود، در حاشیهی مرمت و بازسازی قرار گرفتند. این موضوعات به قصد نمایش شفاف و آشکار اوضاع حکومت محلی و زندگی اجتماعی انتخاب شدند.
بهخصوص در آلبوم 298، نقشهبرداری فضایی و سیاسی اجتماعی به وسیلهی عکسهایی از کاروانسراها و ایستگاههای پستی به نام چاپارخانه، گسترش یافته است. سیستم پستی (چاپارسواری) در مسیر تهران ـ مشهد با 25 ایستگاه پستیِ خود، که غالباً در نزدیکی کاروانسراها ساخته میشد، زیر نظر وزیر پست قرار داشت. این سیستم پستی کارآمد در طی آن زمان دچار سوء مدیریت شد. کرزن اشاره میکند که چگونه امینالسلطان ناخواسته با امور پستی درگیر شد. با توجه به این موضوع، به تصویر کشیدن کاروانسراها و ایستگاههای پستی، با ایجاد یک حافظهی اداری جهت پیشبرد اهداف سیاسی، به عنوان بخشی از نقشهی تصویری ممالک ایران به کار رفته است.
به طور خاص عکسهایی که از مکانهای دورافتاده و با اهمیت استراتژیک تهیه شدهاند، به وسیلهی یک تصویرسازی جغرافیایی مشخص از قلمرو ایرانی، ابعاد سیاسی ساخته شده در محدودهی چنین آلبومی را نشان میدهند. زیرنویسی که یک چنین عکسی را تکمیل میکند (تصویر 9) مختصات دقیق محل سکونت یک ژنرال عالی رتبهی نظامی را به تفصیل چنین بیان میکند:
«دورنمای عمارت لطفعلی خان سرتیپ ]در[ چهاردانگه ]در[ هزار جریبی و قریه یانسر، که ]یکی[ از ]روستاهای[ بالا رستاق چهاردانگه در جبال محاذی]یا حاشیهی کوههای روبروی[ کرد محله ]در[ استرآباد واقع شده است. ]این روستا[ 10 فرسنگ ]60 کیلومتر[ از از استرآباد مسافت دارد.»
عمارت این ژنرال ارتش با نمای سفید آن در وسط یک منظرهی بسیار خوب، از فاصلهای بسیار دور نگاه بیننده را به خود جلب میسازد. با این حال نوع ترکیببندی، توجه بیننده را از ساختمان مرکزی و اصلی به سمت افق هدایت میکند. این عکس به طرز فریبندهای احساس منظرهای زیبا و آرام را ]به مخاطب[ منتقل میکند، در حالیکه ]صاحبنظران[ اتفاق نظر دارند که این ناحیه نا آرام و بیثبات بوده است.
تصویر 9- عبداللهمیرزا قاجار. منظرهی عمارت یک ژنرال در چهاردانگه.1890/1307. چاپ آلبومن، بایگانی عکس کاخ گلستان، تهران.
در نگاه اول، به نظر میرسد عکسهای چیده شده در آلبوم 298 مخلوط درهم و برهمی از موضوعاتی است که نسبت به یکدیگر بیارتباط هستند: روستاها، استحکامات، قصبهها، کاروانسراها، دفاتر پستی، اردوگاههای نظامی و اقامتگاههای حاشیهای. با این حال، چیدمان این عکسهای متنوع در یک آلبوم، آنها را به شکلی متمرکز میکند که امکان تصویرسازی مکانی و سیاسی ـ اجتماعی را در ممالک مورد بررسی فراهم میسازد. در حالی که هر تکعکس معنای خاص و مستقل خود را به دست میدهد، همزمان در شکلگیری نقشهی تصویری مؤثر است. جیمز کرنر استدلال میکند که نقشهبرداری علاوه بر ویژگیهای فیزیکی زمین، شامل موارد زیر است:
«نیروهای پنهان مختلفی زمینهساز شیوهی کار در یک موقعیت معین هستند. این ]نیروها[ شامل فرایندهای طبیعی نظیر وزش باد و تابش خورشید، وقایع تاریخی و داستانهای محلی، شرایط اقتصادی و قانونی، حتی منافع سیاسی، سازوکارهای نظارتی و ساختارهای برنامهای هستند.»
او همچنین اظهار داشته که «نقشه همیشه بر قلمرو مقدم است، به این معنا که فضا فقط با اعمال محدودیتهای مرزی و نمایش آنها، که از کارکردهای اولیهی نقشهبرداری است، به قلمرو تبدیل میشود.» بر همین اساس، از طریق آلبوم 298 نقشهای تصویری ساخته شد که امکان تصور جغرافیایی جامعی از مناطق استرآباد، آققلا و گرگان را فراهم میآورد. با ایجاد چنین نقشههای تصویری در آلبومهای عکاسی، «قدرت شناخت» از طریق نقشهبرداری و فهرستبرداری ایجاد شد و ممالک را قابل رویت ساخته و متصل به قلمرو مرکزی نمود.
پانوشت
جرج ن. کرزن، ایران و قضیه ایران (جلد اول)، 389.
زیرنویس عکس 72 در آلبوم 291 شواهد بیشتری را در مورد زحمات عبداللهمیرزا قاجار برای دستیابی به اطلاعات مفصل و موثق ارائه میدهد. عبداللهمیرزا عهدهدار کاوشی برای به دست آوردن اطلاعات کامل در مورد معادن فیروزه، شرایط کار و آشنایی با فناوریهای به کار رفته و همچنین مشکلات مربوط به استخراج مواد معدنی شد. او 20 کارگر معدن را استخدام کرد و آنها را وادار به حرکت به سمت شفت عمیقتر نمود، تا جاییکه هوا بسیار گرفته شده بود. به قول خودش ]هدف این بود که[ «به طور کامل معدن را کشف کند و گزارشی صحیح به پادشاه ارائه دهد.»
Harley, “Deconstructing,” 12.
Ibid
Scarce, “Qajar Tile Work,” 75.
]با بررسی نگارهی مذکور، به نظر میرسد نگارنده به اشتباه موضوع اثر را داستان رستم و اکوان دیو عنوان کرده است. چرا که تصویر مورد بحث به داستان رستم و دیو سپید اشاره دارد. همین نگاره با تغییرات جزئی در ارگ کریمخانی شیراز اجرا شده است. همچنین نگاه کنید به شاطری، میترا (1394). بررسی نگارههای مربوط به رستم و دیو سپید در نگارگری.فصلنامهی علمی نگارینه هنر اسلامی شماره پنجم – بهار 1394[
برای مطالعهی بیشتر بحث انتقادی در مورد نمایش تصویری خاورمیانه در قرن نوزدهم، به بهداد،علی. دوربین شرقی. 11-32. مراجعه کنید.
کرزنتوضیحات مفصلی از سیستم پستی در مسیر تهران ـ مشهد ارائه داده است.
جرج ن. کرزن، ایران و قضیه ایران (جلد دوم)، 5.
این ناحیه که از 54 روستا از جمله روستای یانسر تشکیل شده است، توسط رزمآرا، در جلد سوم فرهنگ جغرافیایی ایران، صفحه 325 توصیف شده است.
Corner, “agency,” 214.
Ibid, 222.
این اصطلاح توسط میشل فوکو معرفی شده است، به کتاب «دانش و قدرت»، صفحات 78-92 مراجعه کنید. هارلی در Deconstuctin ایدهی فوکو در مورد قدرت شناخت در چارچوب نقشهها و اعمال قدرت را مورد بحث داده است.